{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
in situ
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۹
۰
[توسط مترجم]
[زیست شناسی]
درجا
۶
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی شیمی]
درجا
۱
۰
[MedicalDic]
[... عمومی ...]
درجا، در محل
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
در محل
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
در بطن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
میدانی
۱
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
در جای خود
۱
۱
[توسط مترجم]
[مهندسی معدن ]
برجا
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
در جا، در محل
۰
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
در محل-موضعی
معنی in situ, معنی هئ سهفع, معنی in situ, معنی اصطلاح in situ, معادل in situ, in situ چی میشه؟, in situ یعنی چی؟, in situ synonym, in situ definition,
معنی sailcloth
,
ترجمه sailcloth
به فارسی,
معنی Chamfer
,
ترجمه Chamfer
به فارسی,
معنی Debtor Nation
,
ترجمه Debtor Nation
به فارسی,
معنی دیندار، پرهیزگار، زاهد، متقی، پارسا، وارسته
,
ترجمه دیندار، پرهیزگار، زاهد، متقی، پارسا، وارسته
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی